دیکشنری
داستان آبیدیک
branch inventory
bɹɑnt͡ʃ ɪnventəɹi
فارسی
1
عمومی
::
موجودی كالای شعبه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BRAMBLY
BRAN
BRAN NEW
BRAN PIE
BRANCH
BRANCH ADDRESS
BRANCH AND BOUND
BRANCH AND CUT APPROACH
BRANCH BANK ACCOUNTS
BRANCH BOOKS
BRANCH CURRENT
BRANCH CUTTER
BRANCH EXCHANGE
BRANCH HOUSE
BRANCH HOUSE WHOLESALER
BRANCH INVENTORY
BRANCH LINE
BRANCH OFF
BRANCH OPERATION
BRANCH OUT
BRANCH SALES MANAGER
BRANCHED OUT
BRANCHES
BRANCHIA
BRANCHIDAL
BRANCHING
BRANCHING LOGIC
BRANCHING PROGRAM
BRANCHING SCHEME
BRANCHLESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید